سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه یکی از شما از چیزی که نمی داند، پرسیده شود، از گفتن «نمی دانم»خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]

استان قم را بهتر بشناسیم...

آرامگاه فتحعلى شاه:

در قسمت شمالی صحن عتیق قرار دارد و در زمان وى احداث و تزئین شده است.(1245 ه.. ق)

آرامگاه محمد شاه:

در ضلع غربی صحن عتیق و در ورودی مسجد بالاسر واقع شده است.

آرامگاه مستوفى:

درضلع شمال شرقی صحن عتیق، قرار گرفته است. اصل بنای این آرامگاه که مربوط به پدر مستوفی الممالک می باشد، از شاه بیگم صفوی است و در سال 1345 ه . ق به دست فتحعلی شاه تعمیر و تزئین شده است.

مقبره مهد علیا:

کمی آن سوتر از آرمگاه محمد شاه قرار گرفته است.

آرامگاه شاه عباس دوم:

در جنوب غربی حرم واقع شده و از لحاظ معماری داری جلوه ای جالب و زیبا است.

آرامگاه شاه سلیمان و شاه صفى:

در محل موزه آستانه قرار گرفته است. در داخل این بنا کتیبه ای به تاریخ 1107 ه . ق باقی مانده است.

آرامگاه على بن بابویه:

متعلق به پدر شیخ صدوق متوفی 329 ه . ق بوده و در خیابان ارم مقابل شیخان واقع شده است.

مقابر گنبد سبز:

این مجموعه که در انتهای خیابان چهارمردان واقع شده است حاوی سه گنبد به شرح زیر است:

1.  گنبد اول:

 جنوبی ترین گنبد باغ محسوب می شود و مربوط است به مقبره خواجه اصیل الدین که نیای بزرگ خاندان صفی می باشد. فرزند خواجه اصیل الدین، به نام خواجه علی اصیل نیز در این مقبره مدفون است.

2.  گنبد دوم:

 مقبره خواجه علی صفی می باشد. سایر مقابر موجود تحت این گنبد عبارتند از:

الف: مقبره خواجه جمال الدین

ب: امیر جلال الدین

ج: خواجه عماد الدین محمود قمی

3- گنبد سوم :

صاحب این مقبره به علت تخریب کتیبه تاریخی آن ناشناخته می باشد.

آرامگاه پروین اعتصامى :

 این شاعر نامدار که یکی از سرآمدان شعر معاصر است، در سال 1330 ش در سن 35 سالگی درگذشت و در یکی از حجره های صحن جدید حرم مطهر به خاک سپرده شد.


نویسندگان ::: سه شنبه 87/10/3::: ساعت 10:53 عصر

     ))امامزاده شاه حمزه: <<<     خیابان آذر،میدان کهنه     <<<

 از بقاع متبرکه ای است که در محلی به اسم شاه حمزه قرار داد این بقعه بعد از روضه حضرت فاطمه(س) از محترم ترین زیارات قم می باشد.

حمزه فرزند بی واسطه امام موسی کاظم(ع) است که با احمد بن موسی (شاهچراغ) از یک مادرند. مزار این امامزاده در خیابان آذر نزدیک میدان کهنه و مرکب از دو بقعه است: بارگاه شاه حمزه و مزار امامزاده احمد از نوادگان موسی بن جعفر(ع) می باشد. پیشاپیش هر دو بارگاه صحنی به درازای 32 × 15 متر قرار دارد. بنا از آثار نیمه نخستین قرن دهم است و به دستور میرزا علی اصغر خان امین السلطان، توجه خاصی به این امامزاده شده است.

 

2))چهل اختران: >>>>     خیابان آذر ، محله ی چهل اختران   <<<<

 بر سر در این بارگاه کتیبه ای است که به خط ثلث بر روی آن نوشته شده است:

«این مکان قبور جمعی از سادات و امامزادگان است.»

علویانی که در این مکان قدیمی به خاک سپرده شده اند یکی موسی بن مبرقع فرزند امام جواد(ع) است که وی در سال 256 ه. ق به قم آمد و تا زمان وفات (296 ه) در این مکان زندگی کرد. (مورّخان تمام سادات رضوی را از نسل او می دانند.)‌درکنار مزار وی قبر دو تن از فرزندانش «محمد و زینب» و نوادگان او قرار دارد.

شاه تهماسب صفوی در 953 ه. ق سقفی بلند بر این قبور بپا کرد و معماری این بنای کم نظیر توسط «سلطان علی قمی» صورت پذیرفته است.

 

3))امامزاده  سید سربخش: >>>     خیابان آذر ، کوچه ی  81    <<<

 به استناد کتیبه گچ بری بقعه، این بنا به دستور «غیاث الدین امیر محمد» از بزرگان خاندان علی صفی (فرمانروایان قرن هشتم) بنیاد شده و تزئینات گچ بری آن کار «علی بن محمد بن ابی شجاع» هنرمند بزرگ این دوره است.

اسماعیل بن محمد بن جعفر صادق(ع) از نوادگان امام صادق(ع) بوده است.

شاهزاده اسماعیل معروف به سید سربخش است به سال 617 ه. ق بوسیله مغولان به قتل رسید، مغولان سر او را برای کشته شدگان سپاه خود هدیه بردند و بدین جهت اسماعیل به «سید سربخش» شهرت یافت.

این بقعه در خیابان آذر مقابل مجموعه چهل اختران قرار دارد.




نویسندگان ::: سه شنبه 87/10/3::: ساعت 10:48 عصر

     واژه های قدیم پزشکی:

   گلوگوشه،کپه،بس یاور بس،تیکه رو تیکه،بیج،دم دل،رودل،شکم روه،پس افتادن،خیز چشم،دل پیچه.

       واژه های قدیمی کشاورزی:

       رغش،آجو،پشکه،پنبه چیله،تایه زدن،کزل،گلباری،پوسوله،ناغش.

        اصطلاحات قدیمی قمی:

       پپه،آلا،الور،ایروف،ال بستن،آج داغ،آبخوری،انانی واشانی،بوک،بد پیله،بل رفتن بچه،پاچه ور مالیده،تپلغ،سنگ خود را وا کندن،صاف و صادق،غنج،کشتیار،گوندوله.

       چند ضرب المثل قمی:

آردمون و بیختیم،آرد بیزمون وزدیم گل میخ.

انگار ابریشمش رو آتیشه.

انگار سر عبیدک رو آورده.

به ده راهش نمی دادند سراغ کد خدا رو می گرفت.

تا بیل نزنی گزر نیابی.

       بازی الک دو لک:

      الک دو لک2تا تیم5نفره که با دو چوب،یک چوب کوچکc.m15تاc.m 20که آنرا بوسیله یک چوبدستی به طولc.m50تاc.m70،از روی زمین بلند می کردند و یکی اگر یکی از اعضای طرف مقابل بتواند چوب را در هوا بگیرد،برنده است در غیر این صورت بازنده محسوب می شود و همینطور بازی ادامه می یابد.

     بازیهای دیگر عبارتند از:چوب بازی،خر پشته،گردو بازی،دوز بازی،قایم باشک،برف بازی،سه سنگ،هفت سنگ و... .

    مراسم دهة محرم(عاشورا و تاسوعا):

مهمترین روز های ماه محرم و صفر،روزهای عاشورا و تاسوعاست وروزهای20صفر یا اربعین امام حسین(ع)است.در همةامامزاده های یا استان که شامل مراسمی در صحن حضرت است که نقطة جمع شدن تمامی هئیتها است و بسیار روحانی و باشکوه در ایران و در استان برگزار میشود.صورتهای نقل شده از افراد وآشنایان به صورت زیر است:

1_دسته گردانی شامل:دسته های سینه زنی وزنجیر زنی و غیره.2_روضه خوانی و تعزیه خوانی که تعزیه خوانی در شهر به صورت گردان به همراه هئیتهای عزادار انجام می شود و از خیابانها و از صحن حرم حضرت معصومه(ع)می گزرندکه امروزه نیز این کار رواج بسیاری دارد.در بعضی امامزاده ها نیز تعزیه خوانی می شده و اکنون نیز در بعضی ازآنها نیز رواج دارد.




نویسندگان ::: سه شنبه 87/10/3::: ساعت 10:44 عصر

زندگی نامه ی حضرت معصومه(س)

 نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع)  و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام  هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع)  از یک مادر هستند. ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا ع قرار گرفت.

در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند. یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند. در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت معصومه(س) را نیز مسموم کردند.

 

به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر «ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 201 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد. آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال 201 هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.

 

به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند که پیکر معصومه باید به دست معصوم تجهیز و تدفین شود. چنان که پیکر مقدس حضرت زهرا (س) را امیرمؤمنان (ع) غسل داده و کفن و دفن نموده و حضرت مریم (س) را حضرت عیسى (ع) شخصاً غسل داده است.

پس از دفن حضرت معصومه (س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال 256 هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع) و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.

 

 




نویسندگان ::: سه شنبه 87/10/3::: ساعت 7:48 عصر

بناء حرم مطهر حضرت معصومه(س)

پس از دفن حضرت فاطمه معصومه(س) در باغ بابلان، برای اولین بار،‌ بر فراز تربت پاک «آن حضرت» سایبانی از (بوریا) به امر «موسی بن خزرج» به پا شد که با مرور زمان از بین رفت تا اینکه در اواسط قرن سوم، 50 سال پس از رحلت حضرت معصومه(س)، توسط زینب دختر امام جواد(ع) قبه ای از آجر و گچ بر سر تربت که به صورت برجی ساخته شده بود، بنا نهاد و بعداً چند تن از زنان خاندان عصمت در داخل حرم دفن شدند (میمونه و ام محمد دختر موسی المبرقع – زینب دختر امام جواد(ع)) که بقعه ای روی آن ساختند که از دور سه گنبد نمایان بود. 33

در سال 350 ه درب بزرگی در حرم مطهر نصب گردید و تا اینکه در سال 457 ه «میر ابوالفضل عراقی» وزیر طغرل سلجوقی گنبدی را بنا کرد و «امیر مظفر احمد»،‌ پادشاه آل مظفر در سال 605 ه مرقد را با کاشی های زیبا مزین نمود که تا عصر صفوی به همان صورت بود. 34

شاه اسماعیل صفوی در سال 925 ه ق گنبد را خراب نمود و گنبد جدیدی ساخت. ایوان شمالی یا ایوان طلا را با کاشی های معرق و فیروزه فام مزین نمود که بعدها فتحعلی شاه و ناصر الدین شاه این ایوان را طلاکاری کردند و شاه اسماعیل نیز شالوده صحن عتیق را ریخت. اقدامات فوق توسط دختر شاه اسماعیل به نام شاه بیگم انجام شد که مربی و منشی دیوان او «عماد بیک» می باشد که برخی از تاریخ نویسان محلی، ساخت گنبد دوم را به ایشان نسبت داده اند. 35

شاه تهماسب برای مرقد ضریحی از کاشی ساخت و ایوان جنوبی مدرسه فیضیه را بنا کرد،‌ شاه عباس اول ضریح بهتری را نصب نمود و شاه عباس دوم صحن زنانه را در جنوب آستانه مبارکه ساخت، شاه سلیمان، گنبد را تعمیر نمود و مزین به گل های زنبق با طلا و لاجورد کرد. خشت های زراندودی به کار برد و مأذنه طلای صحن عتیق را نیز ساخت. خشت های طلا گنبد از بقایای خشت های طلائی است که نادرشاه در گنبد حضرت علی (ع) بکار برده و اضافه اش را به قم حمل نمودند که بعدها فتحعلی شاه آنها را برای ساختن گنبد استفاده کرد. در سال 1222 ه ق دو درب بسیار عالی در حرم نصب گردید و کف حرم و زیر پای ضریح با سنگ های مرمر مفروش شد و بعدها مدرسه دار الشفا و سپس مسجد بالاسر در سال 1236 ه ق بنا شد. نوه فتحعلی شاه درسال 1245 ه ق داخل گنبد را مقرنس نموده و با آئینه آراسته کرد و در سال 1275 ه ق ناصر الدین شاه ضریح نقره ای را مرمت نمود. 36

ایوانهای حرم مطهر

ایوان طلا: ایوان طلا و دو ایوان کوچک تر جنب آن که درشمال روضه مقدسه واقعند، در سال 925 ه. ق توسط شاه اسماعیل صفوی از کاشی های معرق لاجوردی با سقف ساخته شد. بر فراز این ایوان کتیبه ای به خط ثلث سفید در زمینه لاجوردی، گرداگرد ایوان دیده می شود که متن آن را حدیث نورانی «الا و مَن ماتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّد ماتَ شَهیدا...» تشکیل می دهد.

پس از این کتیبه، بدنه ایوان تا دو متر آراسته به کاشی های معرق و بعد از آن، کتیبه سراسری دیگری به چشم می خورد که بالای آن مقرنس های سقف ایوان با خشت های طلا آراسته شده است. طلاکاری ایوان در سال 1267 ه. ق به پایان رسیده که بانی طلاکاری بخشی از آن فتحعلی شاه و قسمتی دیگر از آن ناصر الدین شاه قاجار می باشد. ارتفاع ایوان طلا 80 / 14 متر وعرض آن 8‌ متر می باشد، در دو طرف ایوان طلا  دو ایوان کوتاه تر قرار دارد که به کاشی های معرق آراسته شده است.

روبروی ایوان طلا، ایوان مدرسه فیضیه است که وجود نقاره خانه در بالای آن باعث زیبایی این صحن گردیده است. این ایوان در سال 925 ساخته شد که ارتفاع آن

 50 / 14 متر، عرض آن 4 متر و دهانه آن 5 / 6 متر است.

ایوان آینه:

ایوان آینه در جانب شرقی حرم مطهر و در صحن جدید قرار دارد که به خاطر آینه کاری آن، به ایوان «آینه» معروف است. این ایوان در سال 1302 ه ق توسط علی اصغر خان اتابک، معروف به امین السلطان، بنا و تکمیل گردید.

در پایین دیوار ایوان، به بلندی بیش از یک متر سنگ مرمر به کار رفته و هر بدنه آن با یک قطعه سنگ آراسته شده و از بالای آنها بدنه ایوان تا سقف آینه کاری شده است. در کمربند ایوان، کتیبه ای سراسری از سنگ مرمر وجود دارد که به خط ثلث آیه شریفه «اللّه نورُ السمواتِ و الارضِ ...» بر آن نقش بسته است.

بین ایوان و رواق شرقی حرم، ایوان کوچکی است که مانند ایوان اصلی با آینه کاری تزیین شده و برسر در آن حدیث شریف «مَن زار فاطمه بِقُم فَلَهُ الجَنَه» به خط نستعلیق مشکی دیده می شود. این مجموعه هنری کار هنرمند مشهور دوره قاجار، استاد حسن معمار قمی، است که به دستور میرزا علی اصغر خان اتابک (امین السلطان) بنا شده است.

ارتفاع ایوان آینه از سطح صحن 80/14 متر، عرض آن 87/7 متر و طول آن 9 متر است. این ایوان دارای چهار ستون سنگی به ارتفاع 11 متر می باشد که در جلو ایوان نصب شده و دو ستون دیگر در عمارت تالارچه در دو طرف همین ایوانست.

گلدسته ها

مناره های صحن عتیق: در صحن عتیق بر فراز ایوان طلا دو مأذنه استوانه ای رفیع قرار دارد، پوشش مأذنه های کاشی گرهی به شکل مارپیچ است که در میان پیچ ها با نام های مبارک «اللّه، محمد، علی» به خط بنایی نوشته شده است، این مأذنه ها به دستور «شهاب الملک محمد حسن خان شاهسون» در سال 1285 ه . ق ساخته شده که قبه آن در سال 1301 ه. ق توسط «کامران میرزا» فرزند ناصر الدین شاه طلاکاری گردید. ارتفاع این مناره ها از سطح زمین 20/33 متر و قطرشان 5/1 متر می باشد.

مناره های ایوان آینه:

مناره‌های ایوان آینه که بر فراز پایه های دو طرف ایوان بنا شده از بلندترین بناهای آستانه هستند که هر یک دارای دو  راه پله می باشد. ارتفاع این مناره ها از سطح بام 28 متر و از کف صحن 80/42 متر است. محیط آن 30/3 متر می باشد که از آثار امین السلطان و به معماری استاد حسن قمی می باشد. این مناره ها از نظر اسلوب ساختمانی به اشکال مختلف است. قسمت اول از سطح بام تا سه متر مضلع و قسمت دوم به ارتفاع 50 سانتیمتر مقرنس و بعد از آن به ارتفاع یک متر مدّور است. روی آن به ارتفاع 5/2 متر مثمن و بالای آن تا زیر طارمی چوبی، به شکل استوانه می باشد و در زیر طارم، کتیبه ای است به خط کوفی به ارتفاع 8 سانتیمتر و سپس مقرنس می باشد. پوشش هر دو مناره از بالا تا پایین سرتاسر کاشی گرهی است که در میان آنها نام خداوند متعال دیده می شود.

مناره های صحن بزرگ

دو مأذنه در صحن بزرگ (نو یا اتابک) ‌وجود دارد که رو به روی ایوان آینه واقع شده است و تا سال های اخیر مؤذنین در بالای آن اذان می گفتند. 37

رواق های حرم:

محدوده نزدیک به ضریح مطهر را رواق می نامند. مهمترین رواق های حرم مطهر عبارتند از: رواق بالا سر، دار الحفاظ، آینه (شهید بهشتی) و رواق پیشرو.

 

 

 

رواق بالا سر:

شامل همان محوطه ای است که بین مسجد بالاسر تا ضریح مطهر را در برگرفته است. فضای این رواق با آینه کاری و گچکاری بسیار زیبا آراسته شده است.

رواق دار الحفاظ:

 محوطه بین ایوان طلا و ضریح مطهر می باشد که از سابق در این محل خادمین و قاریان قرآن مراسم ویژه ای داشتند و خطبه شام گاهی خُدّام در این محل انجام می شود.

رواق آینه شهید بهشتی:

 این رواق دربخش زنانه پایین پای حضرت قرار دارد. در سال های اخیر تعمیراتی در آن صورت گرفت که محل باشکوهی برای زیارت خواهران فراهم آمده است.

رواق پیشرو:

 محوطه بین مسجد طباطبایی و ضریح مطهر می باشد که سال ها محل برگزاری مراسم خطبه صبحگاهی و عرض ادب خُدّام آستانه بوده و هم اکنون نیز این سنت ادامه دارد.

صحنهای حرم مطهر

صحن نو (‌اتابکی):

بنای صحن نو را «ابراهیم امین السلطان» درسال 1299ه.‌ق شروع نمود، بعد از مرگ او، پسرش علی اصغر اتابک به تکمیل بنای این صحن همت گماشت و در سال 1302 ه.ق آن را به پایان رساند. این صحن زیبا دارای چهار ایوان شمالی، جنوبی و غربی است، ایوان شمالی که ورودی آن از میدان آستانه است و ایوان جنوبی که ورودی آن از طرف قبله و ایوان شرقی که ورودی آن خیابان ارم می باشد و ایوان غربی همان ایوان آینه است که در هر یک از ایوان ها، ظرایف و آثار هنری معماری خاصی به کار رفته است. وجود این ایوان ها به ویژه ایوان آینه و قرار گرفتن حوض چند ضلعی در وسط صحن مطهر، زیبایی این مکان مقدس را چند برابر کرده است.

صحن عتیق (قدیم):

صحن عتیق از بناهای شاه اسماعیل صفوی است که اولین صحن بنا شده در بارگاه مبارکه حضرت معصومه (س) می باشد. این صحن بین چهار ایوان زیبا قرار گرفته است: ایوانی با عظمت در جنوب که همان ایوان طلا و ورودی صحن مطهر است، ایوانی در شمال که ورودی فیضیه به صحن را تشکیل می دهد، ایوانی در غرب که ورودی مسجد اعظم به صحن است و در شرق، ایوان ورودی صحن عتیق به صحن نو قرار دارد.

در اطراف این صحن ایوان های مجلل و حجرات متعدد با زیبایی خاص وجود دارد، که از سال 1377 شمسی به دستور تولیت آستانه مقدسه مورد تعمیرات اساسی قرار گرفته است.

مساجد حرم مطهر

عنوان احکام مسجد فقط در دو نقطه از مجموعه آستانه جاری است، یکی محوطه جلوی محراب مسجد طباطبایی و دیگری محوطه ای در رواق بالاسر حضرت معصومه (س)، لذا بقیه مناطق احکام خاص مسجد را ندارد و بعدها نام مسجد بر مجموعه اطراف گذارده شده ا ست.

مسجد بالاسر:

 مسجد بالاسر از زیباترین رواق های آستانه و محل تشکیل مجالس عمومی و نماز جماعت است که در سمت مغرب روضه مطهره واقع شده است. این مسجد از بناهای شاه اسماعیل صفوی بود که در دوران صفویه به عنوان مهمان سرای آستانه شمرده می شد و در عهد قاجاریه تجدید بنا شد و به عنوان بزرگترین مکان سرپوشیده از اماکن متبرکه آستانه به شمار آمد. این فضا در سال 1338 ه.ق با ضمیمه شدن زمینی در غرب مسجد افزایش یافت و بر سه ستون قطور آجری استوار شد.

مسجد طباطبایی:

 مسجد طباطبایی با گنبد پنجاه ستونی به جای صحن زنانه قدیم در جنوب روضه مطهره ساخته شده است. بانی این گنبد و مسجد با عظمت مرحوم  حاج آقا محمد طباطبایی،‌فرزند حاج آقا حسین قمی، است. بنای این مسجد از سال 1360 تا 1370 ه. ق به طول انجامید.

مسجد شهید مطهری:

 این مسجد به جای موزه سابق ساخته شده و با کاشی کاری های جدید جلوه زیبایی دارد، بیشتر مراسم مذهبی حرم مطهر در این محل برگزار می شود.

طرح توسعه حرم مطهر

از آنجایی که حرم مطهر سالانه پذیرای بیش از 14 میلیون زائر از تمام نقاط کشور می باشد، ضرورت توسعه و گسترش حرم مطهر به خوبی نمایان است. لذا با انجام اقدامات قبلی از سال 1378 طرح توسعه حرم مطهر به عنوان یک طرح ملی مطرح شده که هم اکنون در ناحیه ضلع جنوبی حرم مطهر توسط وزارت مسکن و شهرسازی آخرین مراحل خود را طی می کند و قسمت  اعظم آن مورد بهره برداری قرار گرفته است. این طرح خصوصیات خاصی دارد که اجمالاً دارای دو شبستان بزرگ و دو صحن و توابع دیگر می باشد، و حدود 48000 متر مربع فضای سرپوشیده به مجموعه حرم اضافه شده است. 38

 




نویسندگان ::: سه شنبه 87/10/3::: ساعت 7:47 عصر

پوشاک

الف) پوشاک بیرونی زنان

در باب اینکه لباس زنان در قم و دیگر مناطق کشور می توان گفت که چادر، عمومی‌ترین و همه‌گیرترین « لباس ملی » زن ایرانی بوده است. جنس و رنگ چادر بستگی به طبقه فرد استفاده کننده داشت که به چه گروه اجتماعی تعلق داشته باشد. جنس چادر می‌توانست از ابریشم ، نخ ، کرباس یا ساس باشد. رنگ چادر هم متنوع و گوناگون بود. زنان شهرنشین عمدتاً از چادرهایی با رنگ سیاه استفاده می‌کردند. زنان روستایی از چادرهایی با رنگ شادتر و طرح‌های متنوع چون چادرهای شطرنجی و چهارخانه با رنگ های سرخ ، سیاه ، سفید و زرد و سبز و آبی استفاده می کردند.

استفاده از چادر الزاماً برای حضور در انظار عمومی یا معابر شهری  و روستایی نبوده است. گاهی زنان ایرانی حتی درمنازل خود از چادر بهره می‌بردند که ازاین نوع چادر با عناوین « چادر نماز ، یا چادر شب» یاد می‌شده است. در کنار چادر ، استفاده از روبند یا نقاب برای حضور زنان شهری در انظار عمومی امری ضروری بوده است.

زنان روستایی ملزم به استفاده از روبند نبوده اند. روبند عبارت بود از تکه پارچه‌ای که قسمت چشم‌هایش شبکه دوزی شده بود و به وسیله یک سگک یا قزن قفلی به پشت سر محکم بسته می‌شد. جنس سگک بسته به تمکن مالی استفاده کننده می‌توانست از طلا و نقره یا برنج باشد. جنس روبند اغلب از کتان یا چیت موصلی و به رنگ سفید بوده است. 82

چاقچور نیز در زمره پوشاک بیرونی ایرانی جای می‌گرفته که عبارت بود از : شلوار گشاد و بلند و کف دار زنانه که آن را به روی شلیته و تنبان‌ها می‌پوشیده‌اند و دارای لیفه و بندی بود که در زیر شکم بسته می‌شد.29 چاقچور به رنگ‌های متنوعی چون آبی روشن ، سبز ، بنفش مایل به ارغوانی ، سبز بی‌رنگ یا سیاه بوده است. چاقچور علاوه بر آن که دلربایی و ظرافت پای زنان را می‌پوشانده به جای چکمه و محافظ پا در برابر گرد و خاک نیز کاربرد داشت.

در یک تقسیم بندی کلی پوشاک زنان عبارت بود از :

1ـ پوشیه : پوششی از نوع توری نازک برای پوشیدن صورت زنان بود که توسط بندی که در زاویه‌های کناری پوشیه دوخته شده بود بر پشت سر گره می‌زدند.

2ـ پیشانی بند : دستمال چهارگوشی که روی پیشانی می‌بستند.

3ـ روسری :  پارچه مربع شکلی بود که اضلاعی کوچکتر از چارقد درشت. روسری را مشابه چارقد بر سرانداخته ، دو گوشه‌اش را در زیر گلو گره می‌زدند.

4ـ چارقد : از روسری بلندتر است و خانم‌ها به صورت مثلث دولا شده به سر می‌اندازند.

5ـ چادر :  که به اشکال و اسامی مختلفی از گذشته تاکنون در سطح استان رایج بوده است.

الف) چادر راسته        ب) چادر عربی  ج) چادر نماز ( رنگی )

د) چادر مشکی که در 50 سال گذشته مرسوم بوده است.    هـ) چادر عبایی

تن پوش‌ها

پیراهن دورچین: این تن پوش ، لباس دورچین یقه گردی بود که قد بالا تنه آن به زیر کمر می‌رسد و یقه پیراهن دورچین گرد و بدون برگردان بود. آستین‌های پیراهن بلند و ساده و راسته بود. این لباس تا زیر زانو را می‌پوشاند و همراه آن شلواری از جنس درست به رنگ مشکی به پای می‌کردند. 03 علاوه بر این ، زنان قمی پیراهن راسته، شلیته و جلیقه را در شکل‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌دادند. 13

ب) پوشاک اندرونی زنان

پوشش و پوشاک اندرونی زنان ایرانی به کلی متفاوت با آنچه بوده که به هنگام خروج از خانه بدان آراسته می‌شدند.

زن به جهت آزادی عمل نسبی خود در حریم خانه ، و یا به عبارتی اندرونی ، از لباس‌های متنوع بهره می‌جسته است. از این رو  اغلب زنان لباس خانه‌ای آنها پرزرق و برق و شاد بوده است.

عمده‌ترین وسیله برای پوشاندن مو ، روسری بوده است که آن را روی سر می‌انداختند و زیر چانه گره می‌زدند. روسری‌ها از پارچه‌های چلواری ، ابریشمی و پشمی و به رنگ‌های سفید ، قرمز ، آبی ،‌سبز و لاکی بود که گاهی آنها را با دوختن جواهرات تزیین می‌نمودند. برخی نیز برای پوشاندن سر خود از چارقد استفاده می‌کردند که چارقد عبارت بود از ‌پارچه‌ای مربع شکل مخصوص زنان که آن را دولا کرده  به شکل مثلث در می‌آورند و سپس آن را در وسط طوری ، روی سر اندازند که طرف زاویه قائمه در پشت سر و دو زاویه حاد ، در طرفین واقع شود. سپس آن را در زیر گلو محکم کنند. برای جلوگیری از جابجا شدن چارقد بر روی سر از دستمالی ابریشمی به نام « کلاغی » استفاده ‌می‌کردند که آن را به دور سر می‌پیچیدند.

چارقد معمولاً از جنس حریر، ‌ابریشم ، چیت ، نخ و به رنگ‌های سفید ، صورتی ، ارغوانی ، رنگ وارنگ ، ساده و گلدار بود.

پیراهن از اصلی‌ترین بخش‌های پوشاک اندرونی زن ایرانی بوده است که در پاره‌ای مواقع تنها پوشش زن نیز به شمار می‌آمده است. پیراهن مورد استفاده زنان معمولاً بلند بوده و تا روی زانو را می‌پوشانده است. پیراهن‌های تهیه شده از پارچه‌های قلمکار ، توری ، ابریشم ، کرباس ،‌مخمل ،‌نخ ، حریر ، پشم و به رنگ‌های نارنجی ، آبی ، سبز ، سفید و قرمز بوده است. 23

زنان عموماً به هنگام اقامت در منزل ، برای پوشش پاها از شلوار ، دامن ، و شلیته استفاده می‌کردند. شلوارها عموماً بلند و گشاد بوده‌اند که تا قوزک پا را می‌پوشانده‌اند. شلوار زنان شهرنشین تنگ‌تر از شلوار زنان روستایی و عشایری بوده است. 33

ج) پوشاک مردان

نوع پوشاک مردم هر سرزمین با توجه به شکل ، جنس ، تزئینات و ... یک ، نشانه‌هایی از پیشینه فرهنگی و معیشتی جوامع بشری دارد. این مظهر قومی در طول زمان گاه تحت تأثیر پدیده‌های فرهنگ‌پذیری قرار می‌گیرد. در جامعه ایرانی به خصوص در شهر قم و روستاهای آن مردان هرگز شلوارهایی که از کمر تا پنجه پای آنها را بپوشاند و شبیه چاقچور زنان باشد به پا نمی‌کردند. عموماً شلوارشان پوشش آسترداری بود که تا قوزک پا می‌رسید. جلوی شلوارشان باز نبود و به هنگام احتیاج باید گره بندی را که به لیفه شلوار خود کشیده بودند باز می‌کردند.

پیراهن مردان بلند بود ، و بر خلاف امروزی‌ها دامن آن بر روی شلوار بود نه زیر آن ، چنان که تا روی زانوانشان را می‌پوشاند. طرف راست پیراهنشان از روی سینه تا نزدیک شکم و پایین دو طرف شکافته و باز بود. 43

 پوشاک مردان از چند قسمت تشکیل می‌شد

الف) سرپوش‌ها : که در قالب کلاه از قدیم‌الایام در میان مردم قم و روستاها مرسوم بود. کلاه‌هایی چون کلاه نخی ، کلاه بافتنی ، کلاه هندی ، کلاه شابگاه و شاپو ، سرپوش‌های مردان را تشکیل می‌داد.

ب) تن پوش‌ها

ـ پیراهن : لباس جلوبسته و یقه گردی بود که از سمت چپ یقه ، چاکی در حدود 03 سانتی‌متر به طور اُریب داشت . این پیراهن از سوی شانه با دکمه باز و بسته می‌شد سهولت دو چاک 15 سانتی‌متری در طرفین پیراهن درست می کردند. جنس و رنگ پیراهن از کرباس سفید انتخاب می‌شد.

ـ جلیقه :   این تن پوش عموماً از پارچه‌های کرباس و متقال تهیه می‌شد. جلیقه را در فصل سرد سال به کار می‌بردند.

ـ کت :  در گذشته ، مردان قمی کت‌هایی از جنس کرباس می‌پوشیدند و یا کت‌هایی که از کشورهای دیگر تحت نام بیروتی به ایران می‌آمد استفاده می‌کردند. 53

بدلیل وضع زندگی ساده مردم قم در یک قرن گذشته ، تنوع لباس‌ها خصوصاً کت مردان مرسوم نبود حتی در بعضی مواقع کت‌های مندرس پدران را برای فرزندان با پشت و رو کردن پارچه استفاده می‌کردند.

ـ قبا :  قبا نوعی پوشاک رویی است که بر روی لباس‌های دیگر می‌پوشیدند . این مدل لباس در کلیه فصول قابل استفاده بود. قبا را اکثراً از کرباس آبی رنگ می‌دوختند. قسمت تحتانی این پوشاک پهن و گشاد بود. آستین قبا راسته و در ناحیه مچ آزاد می‌گشت. قبا معمولاً تا به سر زانو می‌رسید.

در قدیم پیرمردها معمولاً کت های بلند و پالتوهای پشمی می‌پوشیدند. لباس‌های مردانه یقه‌دار بود.36

 

 




نویسندگان ::: سه شنبه 87/10/3::: ساعت 7:45 عصر

رنگرزی:

 رنگ کردن الیاف صنعت تکامل یافته ای است که صدها سال است در ایران رواج دارد حتی امروزه که کارخانه های بافندگی و نساجی منحصراً مواد رنگی مصنوعی به کارمی برند بازهم صنعت رنگرزی با مواد رنگی حیوانی و نباتی برقرار است.

 هنگامی که در پایان سده گذشته و آغاز سده بیستم رنگهای مصنوعی آنیلی برای نخستین بار در قالیهای ایرانی به کار برده شد. این قالیها بسیاری از ویژگیهای اصلی خود را از دست دادند.  اول به این علت که دامنه رنگها نامتناسب بود و دیگر آنکه که قالیباف ساده دل روستایی یا چوپان نمی توانست دستورالعمل پیچیده این رنگها را به خوبی به کار برد.

 

چاقو سازی:

 چاقو سازی و ساخت انواع کارد، مقراض، قند شکن و گز لیک از صنایعی است که در بعضی از شهرهای ایران رواج داشته است.

 

 خرمهره، مظهر رنگ جادویی:

 رنگ طلسم مانند ایرانیان، فیروزه ای آبی روشن است که بهترین نمونه اش را به روی خرمهره هایی که به چارپایان گران قیمت و نیز به کودکان برای دفع چشم  بد می آویزند می توان دید.

 این آثار در مقابر ایرانی از هزاره نخست تا دوره ساسانی دیده می شود و پیکره ها و نظر قربانیهای کنده کاری شده ای نیز در روزگاران هخامنشی و اشکانی رواج داشته است. هر مهره ای چون شکافته شود، حاوی بلور دانه دانه سفید رنگی است که به جای گل رس از خمیره سنگ ساخته شده ولی سختتر و خشن تر است. رازی را که همه سازندگان این مهره ها سعی در حفظ آن دارند این است که چگونه لعاب آبی رنگ یکدستی را به روی مهره، می توان ایجاد کرد بی آنکه هر مهره را روی سوزنی سوار نمود یا مهره ها را به یکدیگر چسباند یا اثری از شن یا خاکستر روی آنها به جا گذاشت.

بدنه مهره از گرد ریگ رودخانه ساخته می شود که نوع مرغوبی از کوارتز با محتوای کلرید است.

 در قدیم خرمهره را به گردن خر و برخی از حیوانات دیگر می آویختند و به همین دلیل به"خرمهره" معروف شد. تغییر شکل دادن و افزودن فلز زرد در کنار دو سوراخ اطراف آن سبب شد که به شکل گردن آویز درآید و آمریکاییها از آن استفاده کنند.  خرمهره به شکل صلیب و ماه و ستاره و قلب هم ساخته شده اما نوع دایره ای شکل و گردو آن خرمهره نامیده می شود. نام دیگر خرمهره"کوسوجی" است که برای دفع چشم زخم آن را به کلاه بچه می دوختند.

بنا بر شواهد تاریخی سابقه تولید خرمهره های رنگین به مصر باستان بازمی گردد و این مهره ها از ارزش  تزئینی و مذهبی خاصی برخوردار بوده است.  این مهره های رنگین به خمیر مصری معروف می باشند.

 

 ملیله کاری:

 قدیمی ترین اشیای ملیله کاری ایرانی به روایت اکثر محققان تعلق به سالهای 550 تا 330 پیش از میلاد دارد. چه آنکه طی سالهای یاد شده به دلیل رواج استعمال ظروف گران قیمت از سوی طبقات ثروتمند، صنعتگران به اشیاء مصرفی حالتی تزئینی نیز می دهند و با آنکه بر اثر تاراج اسکندر و سپاهیان او، از ظروف و اشیاء فلزی گران قیمت این دوره که غنائم کم وزن و پر بها بودند اثر چندانی باقی نمانده ولی آنچه طی یکی دو قرن اخیر در اثر کاوشهای باستان شناسی یا به طور تصادفی از زیرخاک بیرون آمده نظیر گنجینه جیحون، همدان و شوش استادی و مهارت صنعتگران مؤید وجود ملیله کاری در ایران پیش از تاریخ است.

 نقوش رایج در ملیله سازی همانند سایر پرنقوش صنایع دستی اکثراً ذهنی و ملهم از طرحهای قدیمی و سنتی است. نقشهای معروف ملیله عبارتند از: ماشین مله سی(ماشین ملیله)که معمولاً پس از دیواره چیده می شود و مشخص تر از بقیه است و به صورت حاشیه کار می شود.

 برگ فرنگ که به گفته یکی از اساتید این فن در زنجان در زمان قاجار اواخر دوره فتحعلیشاه قاجار شخصی به نام حاج اسدالله طراح برگ فرنگ را در ملیله ابداع کرده است و سپس سبک چینی را تغییر داده و سبک خاصی را شروع می نماید، ریزجقه، غنچه، سر، چهار چشمه را می توان نام برد که هر یک دارای ویژگی خاصی است.




نویسندگان ::: سه شنبه 87/10/3::: ساعت 7:42 عصر

در پیدایش شهر قم و قدمت تاریخی آن نظرات گوناگونی از مورخان به یادگار مانده است . برخی از آنان بنای این شهر را به تهمورث ،‌ سومین پادشاه پیشدادی نسبت داده اند.

 در سند مکتوبی که به خط پهلوی به نام « خسرو کوازان و ریزکی » از عهد ساسانیان باقی مانده است از زعفران قمی و نزهتگاه قم سخن به میان رفته است که این خود نمایانگر وجود این شهر در آن تاریخ می باشد . بعضی دیگر از تاریخ نویسان آن را به دوران بهرام گور ،‌ پادشاه سلسله ساسانی و برخی دیگر یادی از هخامنشیان داشته اند و آنان را در شکل گیری این شهر سهیم دانسته اند. همچنین « ناصری » از تاریخ نگارانی است که در مجموعه خویش ،‌ پیدایش شهر قم را به دستور « کیخسرو » یکی از پادشاهان کیان یاد کرده است ؛ وی می نویسد :

 « در عهد سلاطین کیان ، قم محل اجتماع آب رودخانه های فرقان و اناربار و چراگاه رمه کیقباد بود ؛‌ لیکن در وقت لشکر کشی « کیخسرو » به توران بر اساس حکم پادشاه بیژن پسر گیو ، بابر قمرود را شکافته و آب را به طرف مسیله جاری ساخته و این اراضی از آب خارج گشته است ».

  اما آنجا که تاریخ بدان شهادت می دهد آن است که قم قبل از ظهور اسلام، دارای شهرت و رشد چندانی نبوده است؛ گو اینکه به سبب وجود رودخانه ای بزرگ و پر آب در کنار این جایگاه، تنها محل تجمعی به منظور استراحت در بعضی از فصلها بوده است. هر چند بعضی از تاریخ نویسان از جمعیت زیاد این شهر قبل از اسلام نیز نامی به میان آورده اند.

 

اسامی شهر

«قم» نامی است آشنا که در کلام اهل بیت علیهم السلام و کتب تاریخ نویسان معروف جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است؛ اما اینکه نامگذاری این سرزمین در چه زمان بوده است و چه کسی این شهر را بدین نام خوانده است، ما را به کنکاش پیرامون نام قم و سبب این نامگذاری می کشاند.

احمد بن ابی عبدالله برقی می نویسد :

 «‌شهر قم را از برای آن قم نهادند که در ابتدای حال،‌ محل جمع شدن آب بوده است و هیچ رهگذری برای عبور نداشته است و در طرف آن انواع گیاه و سبزه پدید آمده است و در (زبان) عرب جمع شدن آب را قم گویند».

 در جای دیگر آمده است :‌

«بر اثر جمع شدن و رویش علفزارها (در این سرزمین) صحرا نشینان در آن نقطه تجمع کردند و چادرهایی برای سکونت بنا نموده اند که به آن خانه ها و چادرها «کومه» می گفتند با گذشت زمان کومه را مخفف کردند و «کُم» ‌ گفته و سپس معرب (به تلفظ عربی) کردند و قم خواندند.»

همچنین وجه دیگری در این باره ذکر کرده اند :

 اینکه «کُم» به وسیله اشعری ها از کمندان (‌که یکی از قریه های تشکیل دهنده شهر قم بود)‌ گرفته شده و به منظور تخفیف در تلفیظ آن، قسمت دوم آن را حذف کرده و «کُم» نامیدند و کاف را تبدیل به قاف نمودند و گفتند قم.»

 

 

مدرسه فیضیه

مدرسه فیضیه یکی از پرآوازه‌ترین حوزه‌های علوم دینی در جهان است. این مدرسه از نیمه نخستین قرن سیزدهم هجری قمری جایگزین بنای «مدرسه آستانه» شده و به اعتبار متون معتبر تاریخی از میانه قرن ششم هجری قمری وجود داشت و در عصر صفوی تجدید بنا شده است. بنای مدرسه چهار ایوانی است و در دوطبقه با 40 حجره تحتانی متعلق به عصر قاجار و 40 حجره فوقانی متعلق به قرن  چهاردهم هجری قمری با هدایت آیت‌الله حائری یزدی، بر فرازحجره‌های پیشیندر گرداگرد میانسرا(حیاط مرکزی) بنا گردید.

 قدیمی‌ترین بخش مدرسه، ایوان جنوبی آن است که با تاریخ 939 ه.ق و مزین به کاشی کاری‌های زیبای معرق متعلق به عصر صفوی است و سردر صحن عتیق آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(س) محسوب می‌شود.

 

مسجد اعظم

مسجد اعظم در جبهه غربی آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) به سعی و اهتمام آیت الله بروجردی در سال 1334 هجری شمسی توسط استاد «حسین‌بن محمدمعمار» معروف به «لرزاده» بنا گردید. این مسجد که به جهت عظمت و بزرگی، مسجد اعظم نام گرفته در زمره مساجد سه ایوانی است و شبستان گنبد‌دار آن که سراسر مزین به کاشی‌های معرق است، در ضلع جنوبی صحن واقع شده و ازطریق مسیرهای جانبی به دو شبستان ستو‌ن‌دار شرق و غرب مرتبط است.

 مجموعه مسجد اعظم از سمت شرق با مسجد بالا سر و صحن عتیق حرم مطهر و از جنوب عرب به خیابان ساحلی رودخانه و گنجینه حرم مطهر مرتبط می‌باشد.

 صنایع دستی

در سطح استان قم و بویژه در مناطق روستایی آن تولید صنایع دستی متنوعی رواج دارد که ذیلاً به معرفی آن   می پردازیم.

 

قالی بافی:

سابقه قالی بافی در قم به قبل از جنگ جهانی دوم می رسد. توجه بازارهای جهانی به قالی ایران سبب شد تا قم مرکز مهمی جهت عرضه تولیدات قالی در روستاها و توابع آن در شهرستان قم باشد.

 محصولات تولید شده با گره فارسی درابتدا با پشمی نه چندان ظریف راهی بازار می شدند، در برخی از این تولیدات بخشهایی از قالیچه تولید شده با استفاده از ابریشم دارای درخشندگی بیشتری می شود. این نوع قالیچه ها تحت عنوان گل ابریشم بزودی بازار انواع دیگر را تحت الشعاع خود قرار داد. لکن برخی از بافندگان پا را از این نیز فراتر نهادند و به بافت قالیچه هایی تمام ابریشم همت گماشتند.

 قالیچه های تمام ابریشم و یا قالیچه های کرک و ابریشم به لحاظ قداست، مناسب زیر پا نبودند و تنها بر دیوار آویخته می شدند. لذا مناسبترین طرح برای اینگونه قالیچه ها طرحهای سجاده و یا محراب بود. لیکن این روند الزامی بود و رفته رفته نقشها و طرحهای دیگر نیز بدون آنکه در قالبی سجاده ای باشند بدین امر اختصاص یافت.

 طرحهای قالی قم همانند رنگهای مورد استفاده از تنوع و گستردگی خاصی برخوردارند. نقش بته همانقدر که در روستاهای ترک زبان همدان با حالت خاص منطقه مورد استفاده است در روستاهای فارس زبان قم نیز در زمینه های کرم در اندازه های دوزرع تا هفت متر یافت می شود.

 طرحهای اسلیمی و ختایی، لچک ترنج دار و نیز طرحهای درختی همانند قالیچه های اصفهان از جمله طرحهای مورد نظری است که بیشترین تولیدات را به خود اختصاص می دهند.

 نقشهای کومه ای (درختی، حیوانی، بوته ای) و شاه عباسی، گل فرنگ به لحاظ امکاناتی که طراح دررنگ آمیزی آنها دارد از زیبایی چشمگیری نسبت به رنگهای بدیع بهره مندند. طرح قالیهای شکارگاهی نیز گر چه از اصفهان نشأت گرفته لیکن نمونه های فراوانی از این طرح را در قالیچه های ابریشم بافت قم می توان مشاهده کرد و بالاخره با توجه به تنوع نقوش و مهارتی که در بافنده هنرمند قم سراغ داریم تعجبی نخواهد داشت اگر شاهد تولید طرحهایی هندسی و نیمه هندسی در بافتهای این منطقه باشیم، لذا بافت طرحهای هندسی همانند قالیهای قفقاز و نقشهای هراتی موسوم به ماهی درهم که در مدالیونی چند ضلعی متن قالی قم را بخود اختصاص می دهند گهگاه تعجب بیننده را که همواره به اصالت طرحهای هر منطقه می اندیشیده است برمی انگیزند.

 آقایان حاج داوود کلهر، علی اولیایی، عباسی ملک و واقفی از جمله طراحان قم هستند که در طراحی قالیهای گومه ای و نقش شاه عباس تبحر دارند.

رنگها نیز نقش عمده ای در ابراز وجود بافته های قم در بازارهای جهانی داشته اند.

 

 مروار بافی قم:

 در این صنعت که سابقه چندانی ندارد و طی سالهای اخیر در پاره یی از بخشهای استان های قم و گیلان رواج یافته، به کمک ترکه های باریکی که "مروار" نام دارد و کشت آن در اطراف تهران رایج است، مصنوعاتی مانند سبد، جامیوه یی، مبل، میز، کلاهک آباژور، حباب چراغ، جای نان و غیره تولید می شود که از نظر شکل و ظاهر بسیار شبیه به محصولات بامبو است.

 در مروار بافی علاوه بر ترکه های مروار از مواد دیگری مانند تخته سه لایی، انواع میخ، روغن جلا، مفتولهای سیمی نیز استفاده می شود و ابزار آلات تولید مروار عبارت است از: اره، رنده، چکش، انبر دستی، گاز انبر، قیچی باغبانی و ...

 

 

 




نویسندگان ::: سه شنبه 87/10/3::: ساعت 7:41 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 5


کل بازدید :17445
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
نویسندگان
سلام می کنم خدمت تمامی دوستان عزیز... به دستور استاد بزرگوارمان جناب آقای آقابابایی بر آن شدیم تا با کمک برخی از دوستان این وب را راه اندازی کنیم تا هم درباره استانمان بیشتر بدانیم و هم امید است با خواندن مطالب این وب شما ما را به ذهن و یاد خود بسپارید و هرگز ازیادمان نبریدمان. با تشکر: مهدی فولادوند- سید محمد کاظم کاظمی یزدی- و سید حسین قرشی
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<